12 -  ارزش زمان

اگر می خواهی ارزش یک سال را بدانی  :

- ا ز دانش آموزی که مردود شده است بپرس                       

اگر می خواهی ارزش یک ماه را بدانی    :

-  از مادری که فرزندش را سقط کرده بپرس

اگر می خواهی ارزش یک هفته را بدانی : 

-  از مدیر یک هفته نامه بپرس   

اگر می خواهی ارزش یک روز  را بدانی   : 

-  از کارگر روزمزدی که بچه هایش گرسنه هستند بپرس

اگر می خواهی ارزش یک ساعت را بدانی :

-  از عاشقی که بیقرار دیدار معشوق است بپرس  

اگر می خواهی ارزش یک دقیقه را بدانی   :

- از مسافری که قطارش حرکت کرده است بپرس

اگر می خواهی ارزش یک ثانیه را بدانی     :

- از قهرمان المپیک بپرس

( از کلاس استاد ظهیری نیا )

11 - اداره زنان

   زنان به ندرت از مدیریتی که به آن نیاز دارند برخوردار می شوند. مشکل این است که مردان - که اغلب پست های مدیریت را اشغال کرده اند - بدین واقعیت آگاه نیستند که کارمندان زن متفاوتند . خیلی ساده ، مردان نیاز دارند در رابطه با زنان شیوه مدیریت و رهبری جدید را بیاموزند و از جمله یاد بگیرند چگونه از آنها انتقاد کنند.

  درحال حاضر در محیط های کاری ، بخش کوچکی از تبعیض نسبت به زنان آگاهانه انجام می گیردو بخش عمده ای از آن ناآگاهانه است . 

    وقتی از مردان و زنان مدیر که در حال دریافت آموزش بیشتری هستند خواسته شد که برخی از مشکلاتی که در کار با یکدیگر دارند نام ببرند ، موضوعات جالبی پدیدار شد. مردان نمونه هایی از مشکلاتی را که در کار با زنان دارند ، مطرح کردند،  آنها برای حل این مشکلات تقاضای کمک می کردند . برای آنها ایجاد ارتباط با زنان دشوار است و خود را در این امر ناتوان یافته اند . زنان مدیر مشکلات کمتری داشتند و مشکلات آنها با کارمندان زن و مرد یکسان بوده است .

    در مباحث مربوط به مدیریت آینده ، اغلب تاکید می شود که زنان بزرگترین ذخایری هستند که از آنها استفاده نشده است و در مورد مدیریت هماهنگ ، ادعا می شود که زنان باید بار سنگین مسئولیت این هماهنگی را بر دوش گیرند . باید یادآور شد ، زنانی که از خود رضایت دارند ، رهبران خوبی هم هستند و با همه افراد نیز برخورد خوبی دارند.( از کتاب زنان مدیر اثر باربارا دال بوم - هال )

 

10 -  راوی بهاران

هوا دلپذیر شد

گل از خاک بردمید

پرستو به بازگشت زد نغمه امید

به جوش آمدست خون درون رگ گیاه

بهار خجسته باز فراوان رسد زراه ...

   شامگاه یکشنبه ، ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ ....مردم برای نخستین بار شاهد پخش ترانه ای از تلویزیون شدند که اکنون پس از گذشت بیش از دو دهه و به رغم دگرگونی های وسیع در ساختار اجتماعی - سیاسی ایران ، همچنان به عنوان نماد و سمبلی از حوادث آن روزگار در حافظه جمعی مردم ما باقی مانده است .

   شاعر شعر این سرود کرامت الله دانشیان در سپیده دم دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ در میدان چیتگر تهران به جرم طراحی نقشه سوءقصد به جان خانواده سلطنتی ، مقابل جوخه آتش قرار گرفت . کرامت در مدرسه عالی تلویزیون و سینما تحصیل می کرد و فیلمنامه ها، فیلم های مستند و کوتاهی که ساخته است یادگار آن دوران هستند. فیلم هایی  مثل مستند دولت آباد ، بچه های نفت و فیلم نامه ای با مضمون پرداختن به تحقیر اقوام مختلف ایرانی ......

     اما به دلایل متعدد تلویزیون را رها کرد و در کسوت معلمی به جنوب کوچ کرد و در کنار مردم روستا با دلمشغولی های خود روزگار سپری می کرد و همچنان به مبارزه می اندیشید و.....

     فروردین ۴۹ به زندان افتاد و پس از آزادی در اردیبهشت ۵۰ خواهران و برادر کوچک خود را گرد هم آورد ، اما آرامش حاصل از حضور برادر فقط مدت کوتاهی ماندگار بود و او دوباره گرفتار شد... ( نقل از کتاب راوی بهاران - از انوش صالحی در شرح زندگی و مبارزات کرامت الله دانشیان)

      و حالا یادش با ما همراه است و باهربار شنیدن این سرود به یاد دلتنگی هایش می افتیم و آرزوهایش ، هرچند مشترکات زیادی نداشته باشیم ، ولی برایمان عزیز هستند آنان  که به خاطر آزادی مردم از آزادی و آرزوی خود گذشتند. یادشان گرامی باد.

9 -  پیام دوست

اخلاص یکی از اسرار من است که در دل بنده ای می نهم که دوستش دارم .

***         ***         ***

یا نخست خویش را اندرز گو و یا شرم کن و دست از اندرز مردمان بکش .

***         ***         ***

یا داوود!  در روز واپسین، همان سان که نزدیک ترین بندگان به من فروتنانند، دورترین 

کسان از من متکبرانند.  

***        ***        ***

ای فرزند آدم ! هر روز که می آید ، روزی ات می رسد و تو غم می خوری ! از عمرت

می رود و تو غم نمی خوری !

می جویی چیزی را که نافرمانی می آورد ، ولی آنچه داری بسنده ات می کند. ( احادیث قدسی )

6 -  این هفته با حافظ

آفتاب فتح

ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو

زینت تاج و نگین از گوهر والای تو

آفتاب فتح را هردم طلوعی می دهد

از کلاه خسروی رخسار مه سیمای تو

جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا

سایه اندازد همای چتر گردون سای تو

 از رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف

نکته ای هرگز نشد فوت از دل دانای تو

آب حیوانش ز منقار بلاغت می چکد

طوطی خوش لهجه یعنی کلک شکّرخای تو

گرچه خورشید فلک چشم وچراغ عالم است

روشنایی بخش چشم اوست خاک پای تو

آنچه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار

جرعه ای بود از زلال جام جان افزای تو

عرض حاجت در حریم حضرتت محتاج نیست

راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو

خسروا پیرانه سر حافظ جوانی می کند

بر امید عفو جان بخش و گنه فرسای تو

8 -  شطحی در دلتنگی

     چندیست گاه گاه آیینه های نگاهم را خسوف فرامی گیرد و دست نیایش ام در آستانه سجاده ها می لرزد ،چندیست طایفه بنی صاعقه در آسمان دعایم سکنی گرفته اند و در شبیخون تجلی ، قبایل آذرخش مزارع میقاتم را آتش می زنند......

    گذرنامه ملکوتم باطل شده است ، اوراق هویتم در بازداشت ناخودآگاهی ست ، مرا به جرم حیرت گردنبند زده اند ، هیچکس آیینه های تاریک مرا نمی خرد. هیچکس دلم را به خانه اندوهش دعوت نمی کند ......

     دلم می خواهد یکبار دیگر کنار حوض تلاوت بنشینم و فواره های گریه را تماشا کنم ، دلم می خواهد کشورهای حافظه ام ، از ترانه های تنهایی پر باشد ، دلم می خواهد از صبح تا شب کنار صفحه تاریخ بنشینم و موسیقی حیات گوش بدهم .....( از کتاب نافله ناز - شطحیات احمد عزیزی )

7 -  از دولت عشق

به من بگویید درباره خودتان و همسایه تان چه نظری دارید تا دقیقا به شما بگویم که تندرستی تان در چه حال است . وضع مالی و هماهنگی زندگیتان چگونه است . اگر به انسان ها عشق نمی ورزید واعتماد ندارید،به خدا نیز نمی توانید عشق بورزید یا اعتماد کنید. اندیشه عشق و نفرت به طور همزمان نمی تواند در ذهنتان وجود داشته باشد ؛هرگاه به یکی از آنها سرگرم باشید ، قطعا دیگری غایب است . به دیکران اعتماد کنید و اقتدار ناشی از آن عمل را صرف توکل به خدا کنید. این کار سرشار از جادوست ؛ معجزه ها و شگفتی ها می آفریند . ( نقل از کتاب از دولت عشق)

5 - روزها ویادها  -  12 محرم و 12 بهمن

- بنا به قولی در این روز از سال ۹۴ هجری ( برابر با ۳۰ مهر سال ۹۱ خورشیدی ) امام زین العابدین (ع) در سن ۵۷ سالگی با زهری که ولیدبن عبدالملک یا هشام لعنهما الله به آن حضرت دادند به شهادت رسیدند و در بقیع به خاک سپرده شدند . سال شهادت ایشان را به علت کثرت فوت فقها و علما « سنة الفقها » گفته اند.

- در این روز از سال ۱۳۵۷( برابر با ۳ ربیع الاول ۱۳۹۹ قمری )  رهبر انقلاب اسلامی ( امام خمینی ) بعد از ۱۵ سال تبعید قدم بر خاک وطن نهادند .

4  - روزها و یادها - دهم محرم

- در این روز از سال ۶۱ هجری حضرت ابا عبدالله الحسین ( ع ) در سن ۵۷ یا ۵۸ سالگی بعد از نماز ظهر ، مظلومانه و با حالت تشنگی و گرسنگی ، بعد از شهادت فرزندان ، خاندان و یارانش در زمین کربلا به شهادت رسیدند .

- و شب یازدهم شام غریبان اهل بیت مظلوم آن حضرت است و آغاز رنج های ام المصائب زینب کبری (س) سلام علی قلب زینب الصبور و لسانها الشکور .

- بنا به روایتی قیام حضرت مهدی (ع ) در این روز خواهد بود .

- در این روز از سال ۶۲ یا ۶۳ ام سلمه همسر پیامبر اکرم (ص ) از دنیا  رحلت کرد .

- در این روز از سال ۶۷ ابن زیاد ملعون به دست ابراهیم پسر مالک اشتر نخعی کشته شد .

 

 

3-   از دیگران

در نشست شورای عالی انقلاب فرهنگی

وضعیت فرهنگی کشور مطلوب ارزیابی شد

جام جم - ۸/۱۱/۸۵

بر اثر تنبیه یک معلم

سر دانش آموز اهوازی یک ساعت د ر سطل زباله بود !

کیهان - ۸/۱۱/۸۵

2-   روز نهم ( از ماه محرم )

دراین روز از  سال ۶۱ هجری امام حسین (ع) و اصحابش در کربلا محاصره شدند .  شمر برای حضرت عباس و برادرانش ( فرزندان ام البنین ) امان نامه آورد و با پاسخ درشت و قاطع آن جناب روبرو شد . در عصر نهم امام حسین (ع ) برای تعویق جنگ یک شب دیگر مهلت خواست و در همین روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد وارد کربلا شد . شب دهم امام (ع ) در جمع یارانش خطبه ای قرایت فرمود و اصحاب با سخنانی آتشین نسبت به آن حضرت اعلام وفاداری کردند . در این شب زینب (س ) اشعار : « یا دهر افٍ لک من خلیلی ....» را از زبان برادرش شنید و فرمود : « ای کاش مرگ مرا نابود ساخته بود و این روز را ندیده بودم . »

1 -    این هفته با حافظ

چو شمع

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست

بس که دربیماری هجر تو گریانم چو شمع

در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست

ورنه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است

با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع

همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو

چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع

آتش مهر تورا حافظ عجب در سر گرفت

آتش دل کی به آب دیده بنشانم چو شمع