دود از کنده بلند میشه ....

هفته پیش در مراسمی شرکت کردم که یکی از دبیرستان های خوب و قدیمی پسرانه برگزار کرد. به نام جشنواره ی موفقیت . سالن برگزاري مراسم هم از سالن هاي بزرگ بود . اوليا و دانش آموزان مدرسه خوب از اين مراسم استقبال كرده بودند و مدرسه و انجمن و هيات امنا هم سنگ تمام گذاشته بود .

از 200 دانش آموز مدرسه كه در زمينه هاي مختلف و متنوع خودشونو نشون داده بودن تقدير كردن و بهشون جايزه دادن . ما هم رفتيم بالا و چندتا جايزه و لوح داديم و كلي حال كرديم  يه اتفاق جالب هم برام افتاد يكي از افرادي كه جايزه شو من دادم هم اسم همسرم بود هم اسم كوچيك و هم اسم خانوادگي

حالا چرا دود از كنده بلند ميشه ؟ چون همه ي كساني كه در اين مراسم نقش داشتند از مدير و انجمن و دبير جشنواره و خواننده و مجري و نوازنده و جايزه بده و..... همه و همه موهاشون سفيد بود !

دکتر مجتهدی

امروز بازم کشیده شدم به سمت کتاب خاطرات دکتر مجتهدی (رییس دبیرستان البرز و بنیان گذار دانشگاه صنعتی شریف ) بعضی از بخش هارو که می خوندم با خودم گفتم : یادم باشه سالروز درگذشت دکتر را پیدا کنم و به همین مناسبت از مطالبش تو وبلاگم بذارم .

القصه کمی که جلوتر رفتم متوجه شدم ایشان دهم تیرماه ۱۳۷۶ در شهر نیس درگذشتند و همان جا هم به خاک سپرده شدند . خدا رحمتشان کند .

بخش هایی از این کتاب را که مولف آن دکتر حبیب لاجوردی است نقل می کنم :

دکتر مجتهدی عاشق ایران بود و بر نقش جوانان در تعیین سرنوشت ایران تاکید می ورزید و می گفت : من ایرانی هستم و افتخار می کنم ایرانی هستم ...تعصبی دارم راجع به این که مملکت ما را باید جوانان فاضل و باایمان ایرانی آباد کنند .

اگر شخصی از مقامات بالای مملکت برای دکتر مجتهدی نامه ی سفارش و توصیه می آورد ایشان پاکت را باز نکرده به فرد باز می گرداند و به او می گفت : هر مشکلی داری بگو یا میتوانم انجام دهم که حتما برایت انجام می دهم و یا نمی توانم و لذا از طریق نامه هم امکان پذیر نیست ! (جای خالی این یکی امروز واقعا بین ما خالیه ! )

آنچه از خواندن خاطرات و نقل قول هایی که از ایشان شده ، برایم حاصل شده ، اعتقاد اوست که باید برای ساختن کشورمان به تربیت نسل جوان بپردازیم ، آن هم با دلسوزی و از سر مهر و دانایی و دانش مداری . باید بیشترین سرمایه گذاری را در امر آموزش و تربیت داشته باشیم و صالح ترین افراد را به این امر بگماریم . و نظم و صداقت و ثبات قدم را پیشه ی خود سازیم .

روی دیگر

اسم آلبومی از رادان . قشنگ خونده . مخصوصا وقتی که میگه :

مقصر نیستی تو این دقایق تلخ و باهوشند

برای هیچ انسانی لباس نو نمی پوشن !