باز هم حجاب
بی مقدمه وارد بحث میشم . نوشته ی نویسنده ی محترم وبلاگ «فانوس راه » در مورد چادر وادارم کرد که مجددا در مورد حجاب بنویسم .
من روی چادر تعصب دارم . قبل از انقلاب و در شهری که جو مذهبی نداشت و در محله ای که کمتر خانم های باحجاب در آن دیده می شد و در مدارس مختلط ، با حجاب و بعدا چادری شدم .
بارها تذکر گرفتم و انضباطم کم شد و مشکلاتی برایم پیش آمد . نه فقط برای من بلکه برای دوستان اندک دیگرم که محجبه بودند .
بعدها ازدواج کردم و صاحب فرزندانی شدم ، در دانشگاه هم چادرم را کنار نگذاشتم و با وجود دو فرزند کوچک که گاهی با آنها به تنهایی به سفرهایی طولانی می رفتم ،هیچ وقت حجابم و چادرم را رها نکردم .
این مقدمه را عرض کردم تا کسانی که می خوانند و نویسنده را نمی شناسند با طرز فکر و منش او آشنا شوند .
حالا امثال من با افرادی در دو سویه ی متضاد و متخاصم روبه رو هستیم . گروهی که بدون شناخت کافی از مذهب و واجبات و نواهی آن و بدون تامل و تعمق در قران کریم و آیات روشنگر آن ، با حجاب زنان مخالف و گاه معاند هستند .
و گروهی دیگر که از سر تعصبی خام و به دور از انصاف و ناشی از احساساتی پرورش نیافته و تند ، از حجاب فقط به رعایت ظاهر آن بسنده می کنند و نوع خاصی را فقط و فقط برآورنده ی مطلوب قرآنی می دانند .
گروه اول اگر منکر و معاند مذهب نباشند ، معمولا از سر نادانستن شرع و قران ، حجاب را مراعات نمی کنند و این ندانستن گاه مساوی است با درک و استنباطی ناصحیح از اسلام و قران . البته هستند افرادی که شاید نشود یه آنان نام معاند مذهب نهاد و بهتر است معاند سیاسی خوانده شوند ، که براثر لجاجت با حکومت و نمادهای آن از این طریق مخالفت خود را بروز می دهند .
این گروه اخیر اگر واقعا مومنان به دین اسلام و حقانیت حضرت رسول ( ص ) و قران کریم هستند ، قطعا به خود جفا می کنند .
دسته ای نیز به دین اکثریت هستند و گویا خود نمی توانند تصمیم بگیرند یا همرنگ جماعت نباشند . این گروه نماز می خوانند و روزه می گیرند و به سفرهای زیارتی می روند و در امور خیر هم پیشقدم هستند ولی در رعایت حجاب ، نوعی احساس عقب ماندگی و به روز نبودن دارند .
برای این دسته آرزوی ایمان محکم و اعتماد به نفس قوی دارم . که بدانند شخصیت ما با تایید مردان فروشنده و راننده و پزشک و.... که محل رجوع ما برای کارهای روزانه هستند ، اثبات نمی شود .که برای خوشایند ایشان و به اصطلاح تحویل گرفته شدن ، به مبانی مذهبی خود بی اعتنایی کنیم .
و اما روی صحبتم بیشتر با افرادی است که به جای توجه به فلسفه ی حجاب در جامعه و شکل های متنوع آن که هرکدام در زمانی و مکانی می تواند کارایی بیشتری داشته باشد ، تنها یک شکل حجاب را مورد توجه قرار می دهند .
متاسفانه همین موضوع باعث پدید آمدن اقسامی از لباس های عجیب شده که همه نام چادر را بر خود دارند . این یک طرف قضیه و طرف دیگر اینکه بار حجاب به شکلی کاملا غیر قرانی در جامعه ما به دوش دختران و زنان نهاده شده گویا آقایان هیچ نقشی ندارند .
در حالی که مردان در تمام نقش های اجتماعی خود تاثیری بسیار زیاد بر رعایت حجاب از سوی بانوان دارند . اولین فکری که در این مورد به ذهن متبادر می شود رعایت منش اسلامی و متانت در رفتار است که از آقایان در مواجهه با بانوان مورد انتظار است .
مثلا آقایی در یک اداره تا خانم محجبه را می بیند ، با سنگینی و متانت رفتار می کند و برعکس تا خانم دیگری را مشاهده می کند با صمیمیت ! به دنبال کار او می رود ! در حالی که ان متانت باید در هر دو مورد و پیگیری و دلسوزی هم باید برای هردونفر باشد .
معلمان آقا در کلاس ها به داستان های پسران در مورد روابط غیر اخلاقی خود ، می خندند و گاه با اعجاب ! به این جوانان نگاه می کنند . در حالیکه آموزش عفاف اغلب به صورت جریانی یکطرفه فقط در مدارس دخترانه رواج دارد .
اکنون (با کمال تاسف می گویم ) برای دختران امروز ما حجاب به جای افتخار و قداست و عزت و روسفیدی در پیشگاه الهی و شانی انسانی و خدایی ، با زهم با کمال تاسف و تاثر می گویم ، اجباری بی دلیل است به عملی فاقد معنویت و فقط برای راحتی مردان جامعه ! که تحریک جنسی نشده و خدای نکرده آسیب جدی نبینند!!
سینمای ما و سیمای ما و ادارات و بانکها و فروشگاه های ما نشانی از حجاب اسلامی واقعی ندارند و اداره ی اماکن به اجبار رنگ سیاه بر تن دخترکان فروشنده بسنده می کند بی آنکه ببیند پشت چوب لباسی های فروشگاه چگونه با خفت تن به پست ترین تباهی می دهند .
مردان و زنان آزاده در جامعه ای الهی و دین مدار ، به جای تحقیر بی دینان و بی حجابان و افرادی که ظاهری مثل ایشان ندارند ، چون طبیبی دلسوز ، قیام می کنند تا علت را بیابند و معالجه کنند .
آیا گمان می کنیم با توهین به دختری نوجوان ، او با ما همراه می شود ؟ یا لجاج بیشتری نسبت به دین در او پدید می آید ؟ اگر هوشیار و هوشمند باشیم حساب تعداد بسیار اندکی از افراد متبرج را از اکثریتی پاک نهاد جدا می کنیم .
و دیگر وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر است . که روح آن از جامعه ی ما پرکشیده و تنها بر ماشین های نیروی انتظامی نقشی از آن بر جای مانده .....
و در پایان بسنده می کنم به درک و دریافتی از آیات نورانی قران در باب رعایت حجاب ، در این آیات شریف ابتدا خواص و خاندان عظیم الشان پیامبر اکرم (ص) مورد خطاب هستند و زنان مومن و آنگاه سایر افراد . پس باید به هوش باشند و وظیفه شناس ، کسانی که مقرب تر هستند و شناخته شده تر . این افراد وظیفه و مسئولیتی سنگین تر دارند .
امیدوارم خداوند به تمام مردان و زنان عزیز این کشور سربلند ، توفیق درک قران و پیروی از آیات روشنگر آن را عطا فرماید .
پ . ن ۱ : در پست های شهریور ۸۶ می توانید مطلبی مرتبط را پیدا کنید .