هوا دلپذیر شد

گل از خاک بردمید

پرستو به بازگشت زد نغمه امید

به جوش آمدست خون درون رگ گیاه

بهار خجسته باز فراوان رسد زراه ...

   شامگاه یکشنبه ، ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ ....مردم برای نخستین بار شاهد پخش ترانه ای از تلویزیون شدند که اکنون پس از گذشت بیش از دو دهه و به رغم دگرگونی های وسیع در ساختار اجتماعی - سیاسی ایران ، همچنان به عنوان نماد و سمبلی از حوادث آن روزگار در حافظه جمعی مردم ما باقی مانده است .

   شاعر شعر این سرود کرامت الله دانشیان در سپیده دم دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ در میدان چیتگر تهران به جرم طراحی نقشه سوءقصد به جان خانواده سلطنتی ، مقابل جوخه آتش قرار گرفت . کرامت در مدرسه عالی تلویزیون و سینما تحصیل می کرد و فیلمنامه ها، فیلم های مستند و کوتاهی که ساخته است یادگار آن دوران هستند. فیلم هایی  مثل مستند دولت آباد ، بچه های نفت و فیلم نامه ای با مضمون پرداختن به تحقیر اقوام مختلف ایرانی ......

     اما به دلایل متعدد تلویزیون را رها کرد و در کسوت معلمی به جنوب کوچ کرد و در کنار مردم روستا با دلمشغولی های خود روزگار سپری می کرد و همچنان به مبارزه می اندیشید و.....

     فروردین ۴۹ به زندان افتاد و پس از آزادی در اردیبهشت ۵۰ خواهران و برادر کوچک خود را گرد هم آورد ، اما آرامش حاصل از حضور برادر فقط مدت کوتاهی ماندگار بود و او دوباره گرفتار شد... ( نقل از کتاب راوی بهاران - از انوش صالحی در شرح زندگی و مبارزات کرامت الله دانشیان)

      و حالا یادش با ما همراه است و باهربار شنیدن این سرود به یاد دلتنگی هایش می افتیم و آرزوهایش ، هرچند مشترکات زیادی نداشته باشیم ، ولی برایمان عزیز هستند آنان  که به خاطر آزادی مردم از آزادی و آرزوی خود گذشتند. یادشان گرامی باد.