بهمن ،امانت عشق
باران شکوه مشرقی اش را به ما سپرد
گل ، مشرب شقایقی اش را به ما سپرد
* * *
پیری که با تجرّد این جاده انس داشت
اسب و قبای عاشقی اش را به ما سپرد
* * *
چشمی که در حوالی دریا غروب کرد
طرح بلند مشرقی اش را به ما سپرد
* * *
دستی که در تبسم صحرا سهیم بود
زنبیل های رازقی اش را به ما سپرد
* * *
باغی که پشت سابقه ی چشمه غنچه داشت
لبخند های لاحقی اش را به ما سپرد
* * *
ای قوم ! قریه های بلوغ از کدام سوست ؟
مردی تمام عاشقی اش را به ما سپرد .
سروده ای از : استاد زکریا اخلاقی
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۸۸ ساعت 16:16 توسط آزادسرو
|