یکی از دبیرستان های منطقه همایش علوم انسانی داشت و بچه ها آثارشونو ارایه می کردن این مطلب کوتاه هم مال یکی از اوناست :

یک مرد

پدرم همیشه می گوید : مرد که می خواهد از خانه بیرون برود ، باید پول همراهش باشد . صبح است .می خواهم بروم مدرسه . هزارتومان بیشتر ندارم . شلوار پدر را برمی دارم . جیب هایش را می گردم .

.

.

.

.

پانصد تومانی مچاله ام را در جیبش می گذارم .

 

پ . ن : خیلی شبیه جیب های من بود در این روزها !