سلام بر ماه بنی هاشم و سلام بر وفا
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
******
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت : کای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
******
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود؟
بنده ی ما شو و بر خور ز همه سیم تنان
******
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و ایمن گذر از اهرمنان
******
کمتر از ذره نه ای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
******
پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
******
بر جهان تکیه مکن گر قدحی می داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان
******
با صبا در چمن لاله سحر می گفتم :
که شهیدان که اند این همه خونین کفنان ؟
******
گفت حافظ من و تو محرم این راز نه ایم
از می لعل حکایت کن و سیمین ذقنان