همسایه مدرسه !
ما همسایه مدرسه هستیم نه به اون صورت دیوار به دیوار یا کاملا روبرو ، ولی نزدیک هم هستیم و همسایه محسوب میشیم .
حالاها خدارو شکر میکنم که کمتر خونه هستم که با صدای زیبا و گوش نواز خانم های محترم همکار از خواب بپرم و سرگیجه بگیرم !
ولی متاسفانه امسال یکی از مدارس دونوبته شده ![]()
و ما از صدای گرم و پر مهر و مطالب بسیار مفید و انسان ساز خانم های همکار به وفور بهره مند میشیم و دور از جونتون ، کیلوکیلو عرق شرم میریزیم !
چندبار زنگ زدم به مدرسه و به هر همکاری که گوشی تلفن رو برداشته گفتم که تورو خدا دست از تربیت این بدبختا بردارین ! به خدا خوشبخت تر میشن . آخه کجای دنیا ، کجای دین ، کجای عقل گفته با فریاد و تندی و تشر پشت بلندگو ، بچه های کوچیک ابتدایی با اصول دین و انسانیت آشنا میشن ؟
از این تربیت های بدون پشتوانه علم و عقل و بدون همراهی خانواده ( با کمال تاسف ) چه حاصل ؟ چرا دخترها روز به روز ( مدرسه گل خودمونو نمیگم ها
) از نظر اخلاق مذهبی و اجتماعی وضعیت اسفبارتری پیدا میکنن؟ و چرا کسی نیست که فارغ از تظاهر و کارهای سرهم بندی کاری بکنه ؟
شما اگه مسئول تربیت باشید چکار می کنید ؟ و اصولا دوست دارید مسئول باشید و کاری بکنید؟