این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست
***
دل زنده می شود به امید وفای یار
جان رقص می کند به سماع کلام دوست
***
تا نفخ صور باز نیاید به خویشتن
هرکاو فتاد مست محبت ز جام دوست
***
رنجور عشق به نشود جز به بوی یار
ور رفتنی است جان ندهد جز به نام دوست
***
وقتی امیر مملکت خویش بودمی
اکنون به اختیار و ارادت غلام دوست
***
گر دوست را به دیگری از من فراغت است
من دیگری ندارم قایم مقام دوست
***
درویش را که نام برد پیش پادشاه
هیهات از افتقار من و احتشام دوست
***
گر کام دوست کشتن سعدی است باک نیست
اینم حیات بس که بمیرم به کام دوست
قید و بندی به نوروز و رسومات آن ندارم ولی بهار و تازه شدن طبیعت را بسیار با شکوه و عبرت انگیز می دانم ؛ و بر هوش و فراست ایرانیان باستان آفرین می گویم که چنین زمان زیبا و مناسبی را برای شروع سال ، انتخاب کرده اند . سال هاست که برای بهره بردن از مغز دعای نغز تحویل سال و از حال خود به حال احسن رفتن را طلب کردن ، به پابوس حضرت فاطمه معصومه ( س ) می روم تا هنگام تحویل سال در کنار زایران مشتاق و آرزومند باشم و برق شوق و آرزو را در چشم هایشان ببینم و هم نوا با آنها دعا کنم شاید که خداوند به حرمت این مکان شریف و این مردم ساده و مخلص ، گوشه ای از حاجاتم را برآورده به خیر کند . امسال هم جای همه خالی ......................
سال نو مبارک